ورزش مشتزنی در ایران از زمانی آغاز شد که استاد میرمهدی ورزنده پس از خاتمه تحصیلات خود در بلژیک به ایران بازگشت. ورزنده در دبستان و دبیرستان نظام سمت مربی ورزش را داشت و به علاقمندان ورزش مشتزنی تا حدودی که مقدور بود، فنون و قواعد را میآموخت. در آن زمان جوانان علاقه زیادی به فرا گرفتن مشتزنی از خود نشان ندادند و از طرفی عدم امکان تهیه وسایل ورزشی بوکس و از بین رفتن لوازمی که ورزنده با خود از خارج آورده بود، باعث گردید که مشتزنی متوقف گردد. در آن روزگار باشگاهی به نام «اجتماعیون» وجود داشت که تحت نظارت ابوالفضل صدری، ورزنده و شایسته اداره میشد و گاهی از این ورزش صحبتهایی به میان میآمد ولی تداومی نداشت. در سال 1312 شخصی به نام «سبحان» که از لبنان به ایران آمده بود، مدعی شد که میخواهد با بهترین مشتزنان ایران مسابقه بدهد، وی مردی قدبلند و سنگین وزن بود و پیدا کردن رقیب برای او کاری بسیار مشکل مینمود. هیأت مدیره باشگاه اجتماعیون برای اینکه کاری انجام داده باشند، مرحوم «خاقانی» را که شرایط بدنی مساوی با سبحان داشت نامزد مسابقه با وی کردند و مدتی به تعلیم او پرداختند تا با فنون مقدماتی آشنا شود. برای تماشای مسابقه دانشآموزان دبیرستان نظام را آورده بودند و با اینکه از اکثر ورزشکاران باستانی دعوت به عمل آمده بود، جز مرحوم حاج سیدحسن رزاز پهلوان ایران و حسن مینوئی کسی برای تماشا نیامد. رینگ مسابقه عبارت از یک رج طناب بود که به وسیله چهار عدد پایه چوبی در زمین فرو شده بود. ابتدا هیجان تماشاگران بسیار زیاد بود ولی بعد از چند دقیقه معلوم شد که سبحان برتری زیادی نسبت به خاقانی دارد. البته حالت مسابقه بیشتر شبیه نزاع خیابانی بود و هیچ شباهتی به مشتزنی نداشت. در اواخر راند سوم خاقانی چون نمیتوانست مشتزنی فنی کند خود را ناگهان روی سینه حریف انداخت. با این عمل تعادل سبحان به هم خورد و به پشت روی طناب افتاد و سرش به خارج رینگ خم گردید به طوریکه پشت گردن او درست به چهارپایهای که کنار رینگ گذاشته بودند اصابت کرد و در اثر این ضربه به کلی گیج شد و دیگر نتوانست به مسابقه ادامه دهد و ناچار بازی را به نفع مرحوم خاقانی پایان دادند. این اولین پیروزی یک ایرانی در مقابل یک مدعی خارجی بود. انعکاس این پیروزی، هیجانی فوقالعاده در بین جوانان ایجاد کرد و موجب شد که سر و صدای ورزش مشتزنی دوباره بلند شود. لیکن شهربانی مانع از انجام یافتن مسابقات میشد و به باشگاههای ورزشی ابلاغ نمود که از انجام دادن مسابقات در انظار عمومی خودداری کنند. در باشگاه نیکنام که تازه عدهای دور هم جمع شده بودند و به تمرین مشتزنی میپرداختند، به پیشنهاد محمود نیکنام مدیر باشگاه شرحی تهیه و تقدیم رضاشاه شد. این نامه به امضای خاقانی، فریدون شهابی، حاجی خانمقدم، حسین ناطقی، احمد گلبو، باقر جلیلپور و محمد نادری رسیده و در آن استدعا شده بود که اجازه دهند از تمرین آنها در باشگاه جلوگیری به عمل نیاید. رضاشاه نیز دستور مساعدی صادر کرد. در نتیجه شهربانی از انجام یافتن مسابقات مشتزنی جلوگیری نکرد ولی جوانان برای انجام مسابقات آمادگی نداشتند و نبودن وسایل مشتزنی هم مسئله دیگری بود. یکی از سراجهای تهران به نام هادیخان که مردی ورزشکار و با ذوق بود از روی یکی از دستکشهای پاره شده خارجی، چند جفت دستکش ساخت که محتویات آن مقداری پارچه و پنبه بود و علاقمندان از این دستکشها استفاده میکردند و بدون اینکه از قوانین و تکنیکهای معمول در جهان آشنا باشند در یکی از اطاقهای باشگاه ورزنده به سر و کول هم میزدند. در سال 1314 یک مهندس موسوم به فایت که اهل چکسلواکی بود و به عنوان مامور کمپانی اشکودا به ایران آمده بود در تهران در منزل عبدالله نادری (پدر وزنهبرداری ایران) اقامت گزید. وی که از قهرمانان سنگین وزن اروپا بود، باعث شد جوانان ایرانی با فنون نوین بوکس آشنا شوند. آقای عبدالله نادری در این باره گفته است: «فایت در منزل اینجانب اقامت نمود. چند نفر از علاقمندان نزد او مشغول تمرین شدند. یکی محصل مدرسه نظام (ناطقی) و دیگری ستوان یکم زنگنه بود. در این سال بهرام خاقانی که مشتزنی را نزد یک نفر ایرانی معروف به حسن ماسیست آموخته بود، قرار شد با فایت مسابقه دهد که بنا به دلایلی این مسابقه انجام نشد. در سال 1315 در کالج آمریکایی مسابقه مشتزنی بین ناطقی و ستوان ذوالقدر که مشتزنی را در فرانسه آموخته بود، بدون رعایت وزن و مقررات و حتی وقت و بدون رینگ انجام شد که به نفع ذوالقدر خاتمه یافت. در سال بعد مسابقهای بین ناطقی و باقر جلیلپور با همان شرایط و در حالیکه جلیل پور 15 کیلو کمتر از ناطقی وزن داشت انجام گردید که به نفع ناطقی به پایان رسید. داور این مسابقه خان سردار بود که در فرانسه به این ورزش اشتغال داشت. در این سالها در بعضی از شهرهای ایران هم افرادی با این ورزش آشنا شدند، مثلاً در مشهد مرحوم منوچهر مهران و حسین بنایی و چند نفر دیگر نزد یک آلمانی که مهندس برق بود به تمرین این ورزش میپرداختند. ولیکن به علت کمبود امکانات و نبود مربی و مقررات مدون علیرغم برگزاری مسابقات ورزشی کشور در سال 1318، تا سال 1324 مشتزنی جزو برنامه بازیها نبود. در اواخر سال 1321 که ارتش آمریکا وارد ایران شده بود اینجانب (عبدالله نادری) برحسب شغلی که در راهآهن داشتم با رئیس ورزش نیروهای آمریکایی مقیم تهران، سروان پل دولین آشنا شدم و چون در رشته وزنهبرداری تخصص داشتم، وی به اینجانب پیشنهاد نمود که مربی وزنهبرداری در اردوگاه آمریکاییها باشم و سالنی در راهآهن در قسمت کارخانهها برای این منظور تهیه نمودم و بعد از چندی رینگ مشتزنی با وسایل کامل و هالتر در آنها تعبیه شد و مسابقههای ماهانه در کمپ امیرآبا دو راهآهن و کمپهای شهرهای دیگر برگزار گردید. کمکم دامنه این مسابقات بیشتر شد، چنانکه مسابقه قهرمانی ارتش آمریکا مقیم ایران و مسابقه خاورمیانه که شش کشور در آن شرکت داشتند انجام گرفت که تیم ایران نیز در آن موفقیت نسبتاً خوبی کسب کرد. قهرمانان ایرانی که در این مسابقه شرکت نمودند عبارت بودند از شورا، جمشید آبادی، علیمدد، بختیار، ذوالفقار و طوسی، سرپرستی این تیم به عهده اینجانب بود.» قبل از شروع مسابقات مشتزنی، نمایشهایی از وزنهبرداران و حرکات زمینی و بارفیکس و پارالل در اردوی آمریکاییها ترتیب داده میشد که در اکثر آنها قهرمانان ایرانی شرکت مینمودند. در سال 1323، مشتزنی مورد توجه اداره تربیت بدنی واقع شد و برای اولین بار بطور رسمی جزو برنامه مسابقات مدارس و آموزشگاهها قرار گرفت. مسابقات آموزشگاهها با وسایل آمریکاییها و قضاوت داوران آنها و آقایان محمودپور و عبدالله نادری از ایران انجام شد. این رفت و آمدها و آشنایی با آمریکاییها سبب گردید که کمکم جوانان ایرانی به رموز کار آنان پی ببرند و در مسابقات دوجانبه اغلب پیروز از میدان خارج شوند. اولین رینگ را اداره تربیت بدنی در سال 1324 جهت مسابقات قهرمانی تهران به وسیله عبدالله نادری درست نمود که این رینگ 150 هزار ریال قیمت داشت. اولین مربیای که به طور رسمی به ایرانیان بوکس یاد میداد جان کیفیرو نام داشت. پس از تشکیل فدراسیونهای ورزشی در ایران، فدراسیون بوکس نیز به همت عبدالله نادری تشکیل شد و علیمدد هم اولین دبیر فدراسیون گردید. تیم مشتزنی ایران به همراه دیگر قهرمانان برای اولین بار در المپیک 1948 لندن حضور یافتند. |